?شقایقی که دیگه نیست! #قسمت_بیست_و_سوم اصلا دلم نمی خواد رفتاری کنم که فرهاد از دستم دلخور بشه.از طرفی نمی دونم اگه این مسائلو باهاش درمیون بزارم و صادقانه علت پریشونیمو بهش بگم چه واکنشی ممکنه نشون بده….? همینطور که دارم فکر می کنم از خستگی پلکام… بیشتر »
کلید واژه: "شقایقی که دیگه نیست"
?شقایقی که دیگه نیست! #قسمت_بیست_و_دوم دارم با خودم کلنجار می رم که صدای تلفن خونه بلند میشه.با بی حوصلگی میرم سراغش -الو؟ -سلام!…. -سلام…فرهاد تویی؟ -اگه قرار نیست مثل اون دفعه بشوریم بزاری کنار…بله خودمم -??معذرت میخوام اون موقع… بیشتر »
?شقایقی که دیگه نیست! #قسمت_بیست_و_یکم ?میرسم خونه…گوشیمو خاموش میکنم ?صدای خنده هاشون هنوز تو گوشمه.یه عمر تو سرم فرو کردن که اینا یه مشت ماتم زده ی بدبختن که از شادی و خنده و زندگی راحت بویی نبردن…پس این خنده ها چین؟این صمیمیتا و… بیشتر »
?شقایقی که دیگه نیست! #قسمت_بیستم ?وارد جمع میشیم.ذوق تو صورت بچه ها موج میزنه و معلومه بخاطر بودن مریمه.همیشه دلم میخواست مثل مریم باشم.بچه ها از اومدنم خوشحال بشن و واسه همه یه دختر شاخ باشم که آرزوشونه باهام دوست بشن. ?بعد از حال و احوال مریم و دوستش… بیشتر »