بازدیدکنندگان محترم سلام علیکم?
با آرزوی موفقیت های روزافزون برای شما،انقلاب و اسلام و نیز طلب سلامتی برای شما از خداوند منان،آغاز سال 1398 هجری شمسی را تبریک عرض می کنیم.
امید است در سال پیش رو،با تلاش و انگیزه به سوی اهداف خویش گام برداریم و شرمنده ی مردان بی ادعا نباشیم.
????????
التماس دعا.شهادت نصیبتان
⚡️ حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۸، سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند.
? متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
? بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبّر اللّیل و النّهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الی احسن الحال.
?️ خدا را شکرگزارم که مقدّر فرمود امسال هم عید نوروز را که با میلاد مسعود امیر مؤمنان و مولای متّقیان همزمان شده است، به ملّت عزیز ایران تبریک عرض کنم؛ عیدتان مبارک هممیهنان عزیز! امیدوارم همهی شما با سعادت، با سلامت جسمی، با دل شاد و با توفیقات روزافزون مادّی و معنوی انشاءالله این سال جدید را بگذرانید. تبریک ویژه عرض میکنم به خانوادهی معظّم شهیدان و به جانبازان عزیز و خانوادههای آنها، و درود فراوان میفرستم به روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهّر شهیدان.
?️ سال پُرماجرایی را گذراندیم. در این سالی که گذشت، ملّت ایران به معنی واقعی خوش درخشید. دشمنان نقشهها کشیده بودند، نقشهها داشتند برای ملّت ایران. صلابت ملّت و بصیرت ملّت و همّت جوانان، نقشههای دشمنان را خنثی کرد. در مقابلِ تحریمهای شدید و به قول خودشان بیسابقهی آمریکا و اروپا، ملّت ایران، هم در عرصهی سیاسی، هم در عرصهی اقتصادی یک واکنش محکم و مقتدرانهای از خود نشان داد.
?️ در عرصهی سیاسی، مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم بیستودوّم بهمن و موضعگیریهای مردم در طول ماههای این سال بود. مظهر موضعگیریِ تقابل اقتصادی، [عبارت است از] افزایش ابتکارات علمی و فنّی، افزایش چشمگیر شرکتهای دانشبنیان، افزایش تولیدات زیربنائی و اساسی داخلی که از جمله همین چند روز قبل از این، افتتاح فازهای متعدّد گاز جنوب کشور و قبل از آن، افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعبّاس و از این قبیل کارهایی که انجام گرفته، بود. بنابراین ملّت در مقابل دشمنیِ دشمنان و خباثت دشمنان توانست قدرت خود، هیبت خود، و عظمت خود را نشان بدهد و آبروی ملّت ما و آبروی انقلاب ما و آبروی نظام جمهوری اسلامی ما بحمدالله افزایش پیدا کرد.
?️ مشکل اساسی کشور، همچنان مشکل اقتصادی است؛ بخصوص در این ماههای اخیر، مشکلات معیشتی مردم زیاد شد. بخشی از اینها مربوط است به مدیریّتهای نارسا در زمینهی مسائل اقتصادی که اینها حتماً بایستی جبران بشود. برنامههایی وجود دارد، تدابیری اندیشیده شده که انشاءالله این تدابیر در طول سال جاری، سالی که امروز از این لحظه شروع میشود -سال ۹۸- بایستی به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس بکنند. آنچه من عرض میکنم، این است که مسئلهی فوری کشور و مسئلهی جدّی کشور و اولویّت کشور فعلاً مسئلهی «اقتصاد» است. در مسئلهی اقتصاد مسائلی که داریم زیاد است: بحث کاهش ارزش پول ملّی یک مسئلهی مهم است، بحث قدرت خرید مردم همین جور، بحث مشکل کارخانهجات و کمکاری و احیاناً تعطیل بعضی از کارخانهجات از این قبیل است. اینها مشکلات است. آنچه من مطالعه کردم و از نظر کارشناسها استفاده کردم، کلید این همه، عبارت است از «توسعهی تولید ملّی».
?️ سال ۹۷ را ما سال «حمایت از کالای ایرانی» اعلام کردیم. نمیتوانم بگویم که این شعار به طور کامل عملی شد، امّا میتوانم بگویم این شعار به صورت وسیعی مورد توجّه قرار گرفت و در بسیاری از موارد، این شعار از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفت و عمل شد و همین قطعاً تأثیر خواهد داشت. امسال مسئلهی «تولید» مطرح است. میخواهم مسئلهی تولید را به عنوان محور فعّالیّت قرار بدهم. مقصود خود از تولید را انشاءالله در سخنرانی روز اوّل سال توضیح خواهم داد که منظور از تولید چیست. تولید اگر چنانچه به راه بیفتد، هم میتواند مشکلات معیشتی را حل کند، هم میتواند استغناء کشور از بیگانگان و دشمنان را تأمین کند، هم میتواند مشکل اشتغال را برطرف کند، هم حتّی میتواند مشکل ارزش پول ملّی را تا حدود زیادی برطرف کند. لذاست که مسئلهی تولید به نظر من مسئلهی محوری امسال است؛ لذا من شعار را امسال این قرار دادم: «#رونق_تولید». باید همه تلاش کنند تولید در کشور رونق پیدا کند. از اوّل سال تا آخر سال انشاءالله این معنا به صورت چشمگیری در کشور محسوس باشد. اگر این [طور] شد، امیدواریم که انشاءالله حلّ مشکل اقتصادی راه بیفتد.
?️ سلام و صلوات و درود قلبی خودم را به پیشگاه ولیّعصر (ارواحنا فداه) عرض میکنم و دعای آن بزرگوار را برای شما ملّت عزیز مسئلت میکنم و سعادت ملّت ایران و همهی ملّتهایی که نوروز را گرامی میدارند، از خدای متعال مسئلت میکنم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
منبع:KHAMENEI.IR
ولادت با سعادت امیر مومنان و امام متقیان،حضرت علی(ع) پدر امت اسلامی، بر همگان مبارک باد!
پدر عزیزم! آقا جانم! روزت مبارک!
لینک دانلود آهنگ هایی در وصف مولا با صدای علی فانی:
سال 97 هم با تمام تلخی ها و شیرینی هایش تا چند ساعت دیگر به پایان می رسد.
به پایان سال که می رسیم هم برای عید هدیه می گیرم و هم برای تولدم.تولدی که فقط روز آمدنم را نشان می دهد.اما چه سود؟ که آمدنم بدون تو و بی خبر از تو بود.
تولد من سال 83 نبود.اسفند نبود.
تولد من سال 95 بود!تیر بود!
تولد من آن روزهای اعتکاف بود. نه اعتکاف ماه رجب! بلکه اعتکاف ماه رمضان.تولد من روز آخر اعتکاف بود.ساعت اختتامیه.
شاید تا ه حال اعتکاف ماه رجب نصیبم نشده ولی اعتکاف رمضانی که با آن به تو برسم از اعتکاف رجبی که در آن از نعمت وجودت در زندگیم بی بهره باشم بهتر است!
آری برادر! تولد من آن روز بود که به تو رسیدم!
تولد من آن لحظه بود که صدایم زدند و سرودن شعر را شرط رسیدن به تو کردند و من هم باکمال میل قبول کردم و با اختیار که نه! چون هرچه آن روز و آنجا رخ داد به خواست و اختیار تو و معشوقت بود.خدا!
تولد من آن لحظه بود که دنبال روسری ام می گشتم تا سربند «یا فاطمه زهرا» را روی آن ببندند و زودتر به تو برسم.
تولدم آن دقیقه ای بود که بچه ها دسته جمعی مداحی می کردند و به مجلس شور می دادند و من که تا چند لحظۀ پیش غریب و تنها در آن اعتکاف بودم و آرزوی داشتن یک همدم را داشتم،حالا یک دوست و رفیق خوب….عالی…..نمی دانم چه صفتی شایسته ی توست؟!…..یک رفیق شهید پیدا کرده بودم.
تولد من آن ثانیه ای بود که سربند را به سرم بستند و بسته ی فرهنگی مزین به نامت را به دستم دادند.
تولد من آن ساعتی بود که سلام بر ابراهیمت را آغاز کردم و دیگر نفهمیدم چطور شد که به این وادی عشق وارد شدم.
و شاید اگر تو نبودی من هم نبودم….عاشق نبودم….محجبه نبودم….اصلا اینجا نبودم….
شاید الان به جای نوشتن مطلب برای گذاشتن در ولاگی که به اسم توست درجاهای دیگری به سرمی بردم که….
و ممنونم که بودی در این دوسال و هستی در این روزهای سخت و خواهی بود انشاءالله تا پایان عمرم که با کمکت به همان مرگ زیبایی ختم می شود که عمر تو با آن ختم شد ….ختم؟!….نه!….تو که هنوز هستی!…هنوز اینجایی!…اگر نیستی پس من چه دارم می گویم؟؟؟….خیال است؟؟؟؟…..نه والله قسم که همه ی اینها عین واقعیت بود!….پس تو هم هستی…..آری تو زنده ای ابراهیم!….هستی که من و امثال من را هدایت می کنی و با صبوری،با گناهکاری مثل من،رفاقت.
ابراهیم جان! اخوی! هرچند خیلی وقتها قرارمان را فراموش کردم.عهدمان را و خیلی کارهایی که نباید،انجام دادم.ولی تو همچنان پای رفاقتمان ایستادی و حمایتم کردی و بر خطایم چشم بستی.
می دانم لازم به گفتن من نیست! همچنان پای رفاتمان هستی تا مرا هم پیش خودت ببری.مگر اینکه قلبم انقدر سیاه شده باشد که رهی نمانده باشد.اینطور که نیست؟ هست؟؟……ناامید که نشده ای؟ شده ای؟؟؟
ابراهیم جان! من بدون کمک تو از رسیدن عاجزم.پس خودت یاری ام کن تا زودتر برسم.
رفاقتمان پایدار!
شقایقی که دیگه نیست!
#قسمت_شانزدهم
بعد از نماز هردو دراز می کشیم.حالا که بازم یه فرصت پیش اومده خیلی دوست دارم از مریم سوالی که خیلی وقته دارم رو بپرسم.
-مریم!
-جانم؟!
-میگم که…تو خسته نمیشی از چادرت؟…از اینکه هر روز صبحِ به این زودی بلند شی و نماز بخونی؟
-شقایق جونم!اگه بدونی این کارا چه لذتی واسم داره! اگه بدونی چقدر کیف می کنم وقتی با خدا حرف می زنم! چقدر آرامش می گیرم وقتی تو خیابون چادر سرمه! آدم تا تو این حال و هوا نباشه این عشق و آرامشو نمی تونه درک کنه!
از این حرفا زیاد شنیدم.توقع همچین جوابی هم ازش داشتم.اما…واقعا چه لذتی؟! مگه میشه آدم انقدر به خودش سختی بده و از اون طرف لذت هم ببره؟!
-…الان با حرفم موافقی یا مخالف که سکوت کردی؟؟
-ام..چیزه..نظری ندارم!
یواش می خنده.
-تو نمی خوای بخوابی؟
-کم پیش میاد بعد از نماز خوابم ببره.تو میخوای بخوابی بخواب.
-خب اگه نمی خوابی چیکار می کنی؟
-از همون کتابی که بهت پیشنهاد دادم استفاده می کنم.
-خب بجز اون چی؟
لبخند می زنه.
-می دونم حوصله ت سر رفته.الان خیلی زوده! بزار یکی دوساعتی بگذره.بعدش می برمت یه جایی که یه کم حال و هوات عوض شه.
مریم همیشه جاهای خوبی واسه گذروندن وقت با بچه ها سراغ داشت.دلم میخواد ببینم هنوزم از اون جاها داره یا نه؟
-باشه.پس من فعلا بخوابم.عادت ندارم این موقع بیدار شم.اگه گشنه ت شد تو یخچال خوراکی هست.
-باشه عزیزم.خوب بخوابی!