?شقایقی که دیگه نیست!
#قسمت_بیست_و_پنجم
-بله؟
+از فروشگاه حجاب هاجر مزاحمتون میشم.چادری که سفارش داده بودید رو آوردم.?
خشکم می زنه…ینی….واقعا؟؟…انقد سریع؟؟
-اممم من…من سفارش ندادم فکر کنم آدرس رو اشتباه اومدید.
+ببخشید…
سرم رو بالا می گیرم
واقعا هستی؟؟?
پس…پس اگه هستی چرا تا الان خودتو نشونم ندادی؟
شروع می کنم به گشتن تو اینترنت درمورد حجاب و چادر
مدل های مختلف چادر و روسری…
فلسفه حجاب??
چقدر مطلب هست…
همه ی اتفاقای این چندروز رو مرور می کنم…
امتحانش که ضرر نداره
بعد از این همه گیجی و سردرگمی…
به هردری زدم و نشد
بزار این یکی رو هم امتحان کنم…
به فرهاد پیامک میدم و آدرس یک پارک توی مرکز شهر رو براش میفرستم…
از خروارهای لباس توی کمد چادر مشکی مامانمو پیدا می کنم که هرازگاهی سرش می کنه.
تقریبا اندازمه?
میخوام واکنش فرهادو به شقایق چادری ببینم
میخوام فرهاد اولین نفری باشه که منو با این تیپ ببینه
معلوم نیست…شاید محبور باشه منو اینجوری قبول کنه
شایدم نه….
?ادامه دارد…
❗️کپی بدون ذکر منبع❌ممنوع