باورم نمی شود که امسال هم به همین زودی تمام شد! باورم نمی شود که یک سال دیگر به عمرم،به سنم اضافه شد! باورم نمی شود ولی اتفاقی است که افتاده!
حالا که یک سال گذشته،خوب است بنشینیم و با خود فکر کنیم که در این یک سال چه کردیم؟ چه پیشرفت هایی داشته ایم و چه پسرفت هایی؟چه غفلت هایی داشته ایم و چه آگاهی هایی؟
خوب است به این فکر کنیم که امسال چقدر بارهایمان را سبک و سنگین کرده ایم؟چقدر بار گناهمان را سبک و بار ثواب و خوبی هایمان را سنگین کرده ایم؟به این فکر کنیم که نکند برعکس این اتفاق افتاده باشد!!
خیلی خوب می شود که اگر فرصتی هم از دست داده ایم…اگر وقتی هم تلف کرده ایم…اگر خطایی هم داشته ایم…به جای حسرت خوردن و زانوی غم بغل گرفتن به فکر جبران آنها در فرصت بعدی که سال 98 است باشیم.
خوب است نه فقط نزدیک عید،بلکه در طول سال،در طول همه ی عمرمان این را به خاطر بسپاریم که همه مان مسافریم و ممکن است فردایی برای جبران نباشد.ممکن است فردایی برای توبه نباشد…
عمر طولانی و باعزت،نعمتی است که خداوند انشاءالله نصیب همه بگرداند! ولی به هرحال برای هرکدام از ما سرنوشتی و سنی درنظر گرفته شده و خوب است مواظب باشیم که دیر نشود.
خوب است همیشه به این حدیث پیامبر مهربانی ها(ص) عمل کنیم که قبل از اینکه به حسابمان رسیدگی شد خودمان به حسابمان برسیم و اعمالمان را بررسی کنیم.
پایان نوشت:من کوچک همه ی شما هستم! این حرف های خواهرانه و شاید دخترانه برداشت هایی بود که من از زندگی کمتر از پانزده ساله ام داشته ام.امیدوارم همه مان با اعمال نیک و پسندیده و بیزاری از گناه،جزء سربازان اماممان باشیم و عاقبت بخیر باشیم! دل هایتان بهاری!