وقتی نمی نویسم….نه اینکه نخواهم….نه اینکه دستم به نوشتن نرود….می رسم به انتهای آن جاده ی کلمات…کلماتم ته می کشند! وقتی آن قدر کار و کار و باز هم کار روی سرم که نه! توی سرم می ریزند و آنقدر به هم می پیچند که آخر نمی فهمم کدام را… بیشتر »
کلید واژه: "دلنوشته"
#ادمین_دلنوشت #سردار_آسمانی #چهلم #22بهمن #دهه_فجر ?آنقدر دوستت داریم و برایمان عزیزی که نبودنت در میان ما به سختی از دست دادن پدر بود….به تلخی یتیمی! ??با پروازت هرچند به وصال معشوق و آرزوی دیرینه ات رسیدی اما بار دیگر ملتی یتیم و برف های زمستان… بیشتر »
چند روزیه تو این فکرم که مفصل باهات حرف بزنم. تو این چند وقت خیلی اذیتت کردم…..ینی بیشتر به خودم ضرر رسوندم و خییییلی ازت دور شدم دستم همیشه تو دستات بوده تو اوج ناامیدی تنها امیدم تو بودی ولی وقتی نگا می کنم که چقد پسرفت کردم شرمنده میشم دیگه… بیشتر »
این روزها دستم طرف قلم و کاغذ نمی رود. از گیجی و سردرگمی نمی دانم درددل هایم را کجا خالی کنم! شاید این خستگی قبل از طوفان است یا…نمی دانم…فرصتی برای تجدید قوا. اما هرچه هست چندوقتی است با عرض شرمندگی نسبت به همه کم لطفی کرده ام?? ولی قربان… بیشتر »