دیروز به مراسم که رسیدم پدر شهید احمدی روشن شروع به صحبت کردن.من و مادرم انتظار داشتیم مسجد پرشده و مردم تو خیابونا نشسته باشن ولی اینطور نبود البته اصلا از این ناراحت نیستم.مراسم جلو رفت.سخنرانی آقای باقری و بعدشم نماینده ی مردم اصفهان در مجلس.
فکر کنم خانواده ی شهید هادی قبل رسیدن ما صحبت کردن چون خبری ازشون نبود…
مراسم قرار بود با مداحی حاج منصور و آقای عباسی خاتمه پیدا کنه که….
گفتن حاج منصور متاسفانه بیمارستان هستن.بعد یکهو یک خانمی که خدا خیرشون بده شروع کردن به با صدای بلند صحبت کردن…
راستش چون صداشون گرفته بود ما هم خیلی نفهمیدیم ولی کلا مضمون صحبتشون این بود که با خون شهدا چه کردیم و این کنوانسیون نباید تصویب بشه و…
خلاصه آقای عباسی پشت تریبون رفتن تا شروع کنن…ولی…
من عقب نشسته بودم و نفهمیدم مردم اعتراض کردن یا اینکه اکثر جمعیت بلند شدن رفتن!!!!چون من رفتنشونو دیدم.
آقای عباسی هم هی می خواستن شروع کنن هی نمی شد.وقتی دیدن نمی شه گفتن باشه من نمی خونم…بسمک العظیم الاعظم بدم المظلوم یاالله…بعد هم یکی دوتا دعای مختصر کردن و تمام!
می خوام بگم نه می خوام بپرسم…چی می شه اسم خودمونو میزاریم انقلابی اونوقت با این کارای زشت هم حق بقیه رو ضایع می کنیم و هم زحمت اون شخص رو
ای کاش این صحنه ها و حرکات قشنگ آخرش با این کارا و حرکات زشت خراب نشن.
والله رسم ادب این نبود!
اهدنا الصراط المستقیم
یک نوجوان